هرچه هست ماییم واین وآن درما نیست، برو!...…..بخدا جزغم عشقت درسینه ما نیست، برو!.......قدحی دارم که رخت درکف عنقا نیست، برو!.........سحری دارم که بوی زلفت درصبا نیست، برو!.....بخدا بخدا نیست، برو!.......من اگر مست وخرابم همه درپی خاکم، توبرو!....... من اگرشبگرد گدایم همه ازسینه چاکم، توبرو!...... من اگرنگاه گیرای توام همه ازدیده پاکم، توبرو!........من اگرخاطررنجورتوام همه ازنرگس نمناکم، توبرو!...... بخدا بخدا همه اینم، توبرو!.......من اگر پی نامم همه از بی نامیست، برو!....... همه شب دیوارخراباتم ازخشت خامیست، برو!....... به شکیبم گر بشکّی همه از کلک بی رامیست، برو!..... همه چیزم گر پی بی چیزیست همه درجامیست، برو!.......بعد از این همه عذرم همه دربوی سلامیست، برو!......پس برو که این همه بدگمانی زبدنامیست، برو!.......
یادم آمد که یادم نیارد یادی از یاد ایامم یاد یاران، برو......... که درمجلس صفایی داشتیم به کامی در چمنزاران، برو......... نامهربانی های آن مه روی ماهوش درحلقه رندان، برو.......مبارک باد آن نکویی وغم جانان دررخ آتشگزارن، برو!......بروبرو..........